گام دوم:تلاش روشمند
گام دوم:
بعد از اینکه طلبه اراده کرد که وضع خود را از روزمرگی عبور دهد و با قدم گذاشتن در مسیر موفقیت روزهای آتی خود را با برنامه ریزی بگذراند و حلاوت و شیرینی استفاده صحیح از وقت را بیاموزد،بعد از اینکه به معنای واقعی و از صمیم قلب به مرحله ی"خواستن رسید بدان معنی است که گام اوّل برای تغییر دادن شرایط را برداشته است.
در گام دوّم کسی که اینچنین اراده ای کرده است باید تلاش کند.
مشکل اینجاست که همه خیال میکنند برای موفقیت تلاش کافی است.فکر میکنند همینکه اراده کردند و با اراده تلاش کردند دیگر کار تمام است.فکر میکنند چون تلاش میکنند لزوما باید موفق هم بشوند.استدلال هم میکنند که لیس للانسان الّا ماسعی.همه ی اینها در جای خود درست است.
اما دوستان نکته ی بسیار کلیدی که خیلی ها از آن غافل هستند و کمتر کتابی و کمتر مشاوری به آن اشاره میکند این است که تلاش لازم است.اما تلاش به تنهایی کافی نیست.
برای موفقیت صرف تلاش کافی نیست.بلکه باید” تلاش روشمند” داشت.
فرق تلاش روشمند با تلاش بطور مطلق را دریک مثال واضح بیان میکنیم.
در مسابقات المپیک در رشته ی دو میدانی ماده ای وجود دارد بنام دو بامانع که دوندگان باید مسافتی را که موانعی در آن قرار داده شده طی کنند و موانع را با موفقیت پشت سربگذارند.
یک دونده سر را بالا میگیرد.شرایط را رصد میکند و بر اساس شرایط شروع به دویدن میکند.او که سر بالا و با چشم باز و اشراف بر پیرامون خود می دود، چه بسا در بخشی از مسیر سرعت را کم کند و بخشی سرعت را زیاد کند.او همه ی این کارها را میکند.چون وصول به هدف را در گرو این میبیند که تلاشی هدفمند و روشمند داشته باشد.چه بسا روشمندی تلاش ایجاب کند که گاهی سرعت را کم کند که بتواند از موانع با موفقیت عبور کند و گاهی سرعت را زیاد کند.
در مقابل دونده ای را تصور کنید که از همان ابتدا همه ی همّ و غمش را بگذارد روی تلاش فراوان و با سرعت هر چه تمام تر دویدن.سر را پایین می اندازد و فقط میدود.
دوستان تصور شما از نتیجه ی این مسابقه چیست؟بنظر شما کدام یک میتواند به موفقیت برسد؟
اگر به صرف تلاش باشد دونده ی دوم که با سرعت تمام در صدد طی مسیر است مسلما تلاش بیشتری کرده است.اما واقعیت این است که این دونده نه تنها به موفقیت نمیرسد،بلکه چه بسا تلاش غیر روشمندش باعث شود که در اثر برخورد باموانع تعادل خود را از دست به دهد و نه تنها به هدف نرسد بلکه قربانی راه هدفش شود.
در مقابل دونده ای که سربالا و با چشم باز تلاشش را روشمند و هدفمند کرد درمقام احتمال از شانس بسیار بیشتری برای کسب موفقیت برخوردار است.اگر چه او در مواقعی از مسابقه کمتر دوید.کندتر دوید.کمتر تلاش کرد.اما چون تلاش او روشمند بود و موفقیت و وصول به هدف مرهون این بود که گاهی سرعت را کم و دقت را زیاد کند از اینرو چون تلاشش روشمند بود به موفقیت هم نزدیکتر شد.
داستان خیلی از ماطلبه ها داستان همین دوندهاست.گاه که تصمیم برتغییر میگیریم صرفا تلاش را کلید موفقیت میدانیم.باید دانست تلاش لازم است.اما کافی نیست.
تلاش روشمند است که موفقیت ما را تضمین میکند.
این واقعیتی است که رعایت نکردنش باعث شده بسیاری از ما طلبه ها پس از مدتی تلاش غیرروشمند سرخورده،خسته و دلسرد شویم.
اینکه تلاش چگونه روشمند میشود انشااالله موضوع پست های بعد خواهد بود.
خلاصه:
گام اول در مسیر موفقیت:اراده و خواستن
گام دوم:تلاش روشمند
◈❖••❖••❖💠❖••❖••❖◈