همه چیز توی نگاهت به قضایا خلاصه میشه!
🛑 حکایت خواندنی…
🚕راننده تاکسی گفت: میدونی بهترین شغل دنیا چيه؟
👤گفتم: چیه؟
🚕گفت: راننده تاكسی.
👤خنديدم…
🚕راننده گفت:جون تو. هر وقت بخوای ميای سركار، هر وقت نخوای نميای، هر مسيری خودت بخوای میری، هروقت دلت خواست يه گوشه میزنی بغل استراحت میكنی، مدام آدم جديد میبينی، آدمهای مختلف، حرفهای مختلف
👤ديدم راست میگه، گفتم: خوش به حالتون…
🚕راننده گفت: حالا اگه گفتی بدترين شغل دنيا چيه؟
👤گفتم: چی؟
🚕راننده گفت: راننده تاكسی و ادامه داد… :
هر روز بايد بری سركار، دو روز كار نكنی ديگه هيچی تو دست و بالت نيست، از صبح هی كلاچ، هی ترمز، پادرد، زانودرد، كمردرد. با اين لوازم يدكی گرون، يه تصادفم بكنی كه ديگه واويلا میشه، هر مسيری مسافر بگه بايد همون رو بری، هرچی آدم عجيب و غريب هست سوار ماشينت میشه، همه هم ازت طلبكارن. تابستونها از گرما میپزی، زمستونها از سرما كبود میشی. هرچی میدويی آخرش هم لنگی.
👤به راننده نگاه كردم…
🚕راننده خنديد و گفت:
زندگی همه چيش همينجوره. هم میشه بهش خوب نگاه كرد، هم میشه بد نگاه کرد.👌