نشست تشویق و تنبیه ۱
” نشست تشویق و تنبیه “
در این مبحث نگاه رویکرد "کودک متعادل" به موضوع تنبیه و تشویق را بررسی می کنیم وتا آخر مبحث متوجه خواهید شد که همه ی مسایل قبلآ ودر مباحث پیشین گفته شده وحالا فقط این مطلب را در قالب تنبیه و تشویق جمع بندی می کنیم.
چرا تشویق و تنبیه این قدر مهم است؟؟؟ واقعیت این است که این موضوع بخش بزرگی از ذهن والدین را اشغال کرده است وبخش مهمی از رابطه ی والدین وکودک صرف تنبیه و تشویق میشود. آیا واقعا لازم است که این قدر وقت صرف این موضوع شود و یا این همه به آن فکر کنیم؟
در ایران از دیرباز و در نگاه سنتی تنبیه وجود داشته و حتی در گذشته تنبیه ها بسیار خشن بوده ولی تنبیه وتشویق به این صورت که این قدر مورد علاقه ی ما و به خصوص والدین جدید و تحصیلکرده ی امروزی است که چگونه تنبیه کنیم، چگونه تشویق کنیم و…… همه به این دلیل است که رویکرد حاکم بر فضای تعلیم و تربیت ما رویکرد رفتارگراست واین رویکرد بیشترین توجه را به حوزه ی تنبیه و تشویق دارد و بیش از صدسال است که رویکرد حاکم بر نظام آموزش و پرورش دنیاست و امروزه رویکرد غالب در آمریکاست، همچنین رویکرد غالب بر فضای تعلیم و تربیت ما از خانواده تا مدرسه حتی تا دانشگاه و سطح جامعه رفتارگرایی است، تنبیه و تشویق جایزه و پاداش. جایزه به خصوص از ویژگی های رویکرد رفتارگرایی است چون این رویکرد معتقد است که با محرک بیرونی می توان پاسخ گرفت و رفتارهای انسان پاسخی است به محرکهای بیرونی که دریافت می کند.
مثال بارز این عقیده آزمایش سگ پاوولف است، پاوولف یکی از نظریه پردازان مکتب رفتار گرایی است قفس اسکینز نیز از بزرگترین نظریه های رفتارگرایی است. رفتارگراها معتقدند که انسان به محرک بیرون پاسخ می دهد و واکنش نشان می دهد بنابراین باتغییر محرک می توانیم رفتار را عوض کنیم و تعلیم وتربیت حیوانات سیرک بر این اساس است واصولا رفتارگرایان در ابتدا نظریه هایشان را روی حیوانات آزمایش وتجربه می کردند مثل سگ پاوولف و موش قفس اسکینز که بسیار معروف است، بعد نتایج حاصله از این آزمایشات را به انسان تعمیم می دادند امروزه نظریه های جدیدی آمده است که در این مبحث نمی گنجد که بیان کنیم،اما همانطور که جوهره ی نظریه رفتارگراها این است که ما بامحرک های بیرونی می توانیم رفتار را تغییر دهیم، امروزه این نظریه ابطال شده و نظریات جدید معتقدند که ما نمی توانیم بامحرک رفتار انسان را تغییر دهیم چون رفتار انسان برپایه ی انتخاب است و انتخاب رفتار به دلیل نیازهای درونی اوست نه محرکهای بیرونی.
محرکهای بیرونی می تواند اجبار ایجاد کند و ما با اجبار نمی توانیم رفتار صحیح ایجاد کنیم بلکه با انتخاب می توانیم.امروزه نظریه انتخاب در مقابل نظریه اجبار است و نظریه انتخاب می گوید که انسان بر پایه ی نیازهای درونی اش انتخاب می کند تمام زندگی ما از تولد تا مرگ رفتار است واین رفتارها تماما بر مبنای انتخاب های ماست الان می بینیم که چقدر ما به محرکهای بیرونی می پردازیم.درک مقصر و مظلوم را به یاد دارید؟ هر دوی این درک ها به محرک بیرونی توجه دارند. نظریه اجبار از رویکرد رفتارگرایی می آید. ما کتابهایی را که مطالعه می کنیم ریشه آن ها را جستجو نمی کنیم بعد دچار تعارض می شویم. رویکرد رفتارگرایی برای اصلاح رفتار معتقد به محرکهای بیرونی است و ما هم متأسفانه امروزه به محرکهای بیرونی معتقدیم. (ادامه دارد…)
#نشست_تنبیه {قسمت1}
[مباحث کودک متعادل ]
@nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده