مبانی اقتصادی استکبار…
از ابتدای خلقت انسان، تقابل بین دو گروه کافران و مؤمنان نیز آغاز شد. رفته رفته، وسعت این رزم و تقابل به حوزههای مختلف سرایت پیدا کرد. یکی از قدیمیترین این درگیریها در حوزه اقتصاد بوده است. قرآن کریم، به عنوان برنامه هدایت ابدی و تمامعیار برای مؤمنان و خواستاران حق، تمامی سرشاخههای اصلی مورد ابتلای زندگی را بیان فرموده است. در این نوشتار، به برخی مبانی راهبردی جبهه کفر از نگاه قرآن و روایات معصومین(علیهم السلام) میپردازیم.
دنیاپرستی
مهمترین ویژگی درونی کفّار که باعث جبهه گرفتن در مقابل توحید و معنویّت میشود، فانی شدن تمام خواستههای آنها در مادیّات و زرق و برق دنیاست. گویا غیر از عشق به دنیا وظیفه دیگری ندارند؛ لذا مواهب این دنیا را از آن خود میدانند، نه نعمتی الهی! به همین خاطر، مؤمنان را مسخره میکنند. قرآن میفرماید: «زُيِّنَ لِلَّذينَ كَفَرُوا الْحَياةُ الدُّنْيا وَ يَسْخَرُونَ مِنَ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِساب[بقره/212] زندگى دنيا براى كافران زينت داده شده است، از اين رو، افراد باايمان را (كه گاهى دستشان تهى است)، مسخره مىكنند در حالى كه پرهيزگاران در قيامت، بالاتر از آنان هستند (چرا كه ارزشهاى حقيقى در آنجا آشكار مىگردد، و صورت عينى به خود مىگيرد) و خداوند، هر كس را بخواهد بدون حساب روزى مىدهد.» امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: «أُصُولُ الْكُفْرِ ثَلَاثَةٌ الْحِرْصُ وَ الِاسْتِكْبَارُ وَ الْحَسدُ [1] ریشههای کفر، سه چیز است: حرص و خود بزرگبینی و حسد ورزیدن.» از این دسته آیات و روایات، دنیامحور بودن نقشههای دشمنان اسلام، روشن میشود. نکتهای که در میدان جهاد اقتصادی باید توجّه داشته باشیم، این است که توقّع از دشمن برای کوتاه آمدن از منافع اقتصادیاش، توقّعی بیمورد و خلاف اصول دشمنشناسی قرآنی است.
عادت به ظلم
از جمله تفاوتهای مبنایی کافران در مقایسه با زندگی منطبق بر ایمان الهی، این است که جبهه کفر، هیچگاه ابایی از ظلم نداشته و ندارد. قرآن کریم به صراحت، کفّار را به نام ظالم خطاب کرده و میفرماید: «وَ الْكافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُون [بقره/254] و كافران، خود ستمگرند (هم به خودشان ستم مىكنند، هم به ديگران).» دنیای کفر، چون ایمان به آخرت ندارد، انواع ظلم را مرتکب میشود؛ در حالیکه، بنابر منطق قرآن و اسلام، همه اینظلمها به خود ظالمان بر میگیرد. چنانکه میفرماید: «وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذا هِيَ شاخِصَةٌ أَبْصارُ الَّذينَ كَفَرُوا يا وَيْلَنا قَدْ كُنَّا في غَفْلَةٍ مِنْ هذا بَلْ كُنَّا ظالِمين [انبیاء/97] و وعده حقّ [قيامت] نزديك مىشود در آن هنگام چشمهاى كافران از وحشت از حركت بازمىماند (مىگويند:) اى واى بر ما كه از اين (جريان) در غفلت بوديم بلكه ما ستمكار بوديم!» طبق این مبنا، از هر وسیلهای میتوان برای جلب منفعت بهره برد؛ حتّی اگر به ضرر تمام انسانها باشد. این در حالی است که مبنای قرآن کریم بر حرکت در مسیر مشروع است؛ لذا میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض [اعراف/96] و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مىآوردند و تقوا پيشه مىكردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مىگشوديم.» نتیجه اینکه، جبهه کفر، جز به منفعت مادّی خود نمیاندیشد.
قانونگریزی
شخصیّت مستکبران میطلبد که زیر بار هیچ قانونی نروند؛ مگر قانونی که خودشان نوشتهاند. تازه آن هم تا زمانی که آن قانون به نفع آنها باشد! لذا نه تنها نسبت به احکام الهی گزینشی عمل میکنند بلکه قوانین بین المللی را نیز زیر پا میگذارند. قرآن کریم در تبیین این خصوصیّت کفّار میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُرِيدُونَ أَن يُفَرِّقُواْ بَينَْ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُرِيدُونَ أَن يَتَّخِذُواْ بَينَْ ذَالِكَ سَبِيلا [نساء/150] كسانى كه خدا و پيامبرانِ او را انكار مىكنند، و مىخواهند ميان خدا و پيامبرانش تبعيض قائل شوند، و مىگويند: “به بعضى ايمان مىآوريم، و بعضى را انكار مىكنيم” و مىخواهند در ميان اين دو، راهى براى خود انتخاب كنند.» طبق مبنای استکبار، تنها قوانینی ارزش دارند که منافع آنها را تأمین کنند.
نتیجه اینکه؛ مبانی استکبار و جبهه کفر، کاملاً با مبانی دینی و الهی در تضاد بوده و قابل جمع نیستند. بهترین سبک رویارو شدن با جبهه کفر در مسائل اقتصادی، همان سبکی است که در بقیه موضوعات باید در پیش گرفت و آن هم استقلال و جدا کردن راه خود از آنان است. چنانکه خداوند متعال به پیامبر خویش دستور میدهد: « قُلْ يَأَيهَُّا الْكَفِرُونَ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ وَ لَا أَنتُمْ عَبِدُونَ مَا أَعْبُدُ وَ لَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتمُْ وَ لَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ لَكمُْ دِينُكُمْ وَ لىَِ دِينِ [کافرون/1-6]بگو: اى كافران!آنچه را شما مىپرستيد من نمىپرستم! و نه شما آنچه را من مىپرستم مىپرستيد، و نه من هرگز آنچه را شما پرستش كردهايد مىپرستم، و نه شما آنچه را كه من مىپرستم پرستش مىكنيد (حال كه چنين است) آيين شما براى خودتان، و آيين من براى خودم.»
منبع :