قدم به قدم یاور همسر مبارزش
🔴قدم به قدم یاور همسر مبارزش
🔻روایت رهبر انقلاب از شجاعت و اقدام بهجای همسرشان
درراباز کردم شش نفری حمله کردند و با بیرحمی مرا به باد کتک گرفتند. مصطفی بیدار شده و از پشت شیشه با حیرت و شگفتی به صحنهی کتک خوردن پدر مینگریست و فریاد میزد. ساواکیها بیرحمانه به کتک زدن من با مشت و لگد ادامه دادند. سپس به من دستبند زدند و دستور دادند به سمت داخل منزل بروم. وارد خانه شدم. دیدم همسرم ناراحت است و چهار فرزندش هم در اطرافش برخی خواب و برخی بیدارند. به آنها گفتم: نترسید، اینها مهمانند!
مأموران ساواک به جستوجو و بازرسی خانه پرداختند. همسرم اقدام جالبی کرد: وارد اتاقی شد که من مردم را در آن ملاقات میکردم و اعلامیّههای محرمانهای را که در اتاق بود، جمع کرد. و من نمیدانم چگونه متوجّه وجود این اعلامیّهها در اتاق ملاقات شده بود و چگونه توانست بدون آنکه مأموران امنیّتی متوجّه شوند، وارد آن اتاق شود. حتّی من هم متوجّه این اقدامش نشدم، تا این که بعدها خودش به من گفت. او این اعلامیّهها را جمع کرده بود و زیر فرش گذاشته بود تا ساواکیها آنها را پیدا نکنند. آنها وارد کتابخانه شدند، آن را وارسی کردند و مقدار زیادی از کتابها و نوشتهها و اوراق مرا برداشتند، که تعدادی از آن کتابهای من هنوز مفقود است.
منبع :
۱_کتاب عربی انّ مع الصبر نصراً
۲_فارس
۳_کافه تاریخ
✍عالیه سادات
#سبک_زندگی_درست
✅