گلایه های مردم… !
آشتی ملی… !
هنوز یادمان نرفته… .
هنوز یادمان نرفته… .آتش کشیدن جوان بسیجی توسط فتنهگران در سال 88
رهبرانقلاب امروز 27بهمن :
ملت با کسانیکه در روز عاشورا جوان بسیجی را کتک زدند آشتی نمیکنند
سیره امیرالمومنین علی علیه السلام در مواجه با دشمنان..
از مباحث مهم در سیره امام على(علیهالسلام)، رفتار حضرت با دشمنان است.این بحث، به دشمن شناسى و نیز شیوه درست برخورد با دشمن مى پردازد.جا دارد که سؤال شود؛دشمنان حضرت چه کسانی بودند؟
امام على(علیهالسلام) با دشمنانى مواجه بود كه پیامبر(صلی الله علیه و آله)با این نوع دشمن مواجه نبود. پیامبر با كسانى مقابله كرد كه با گفتار و رفتار خود زنده باد بت!! مىگفتند اما امام على(علیهالسلام) با كسانى رو به رو بود كه سابقه درخشانى در خدمت به اسلام داشتند! اهل عبادت و قرآن و شب زنده دارى بودند با این همه از روح مكتب بىخبر بوده و همین امور، زمینه ساز مقابله آنان با حكومت عدالت گستر مولا على(علیهالسلام)شد. امام على(علیهالسلام) در حقیقت با نفاق پنهان مواجه بود و پرواضح است كه برخورد با این دشمن به مراتب سختتر از برخورد با كفر آشكاراست. بر این اساس ؛ امام على(علیهالسلام) برخورد با دشمنانى اینچنین را از مفاخر خود برمىشمرد و می فرمود:
« ایها الناس فانى فقات عینالفتنه و لم یكن لیجترىء علیها احد غیرى بعد ان ماج غیهبها واشتد كلبها» [1]
مردم!! این من بودم كه چشم فتنه را درآوردم و كسىجز من جرأت بر آن نداشتبعد از آن كه امواج فتنه همه جا گسترده بود و هارى آن فزونى یافته بود.»
حكومت -حدودا- پنجساله امیر مؤمنان على(علیهالسلام) با سه جریان مخالف مواجه بود:
1- جاهطلبان و مقامپرستانی كه در خط مقدم بیعتكنندگان بامولا على(علیهالسلام) بودند و امید آن داشتند كه از این راه بتوانند به دنیایى آباد و مقام و ریاستى كه در پى آن بودند برسند، اما پس از آن كه امام على(علیهالسلام) به حكومت رسید و ارزشهاى الهى را به جاىارزشهاى پوسیده جاهلى نهاد، از حكومت حضرتش مأیوس شده و شروع به مخالفت با آن نموده و علیه حكومت اسلامى امام على(علیهالسلام) شورش كردند. نام این گروه در تاریخ اسلام «ناكثین» یا همان پیمانشكنان مىباشد.
2- ظالمانى كه از حكومت پیشین بهره مند شده و دزدى و غارتگرى مىنمودند و از این راه اموال فراوانى به دست آورده بودند و اینک با سر كار آمدن حكومت عدل پرور علی (علیهالسلام) مجالی برای غارتگرى و فساد نمی ماند و از طرفی دیگر به شدت با ستم آنان مبارزه می شد. که این گروه در تاریخ اسلام به« قاسطین»معروفند. «قسط» هم به معناى عدالت و هم به معناى ظلم و عدول از حق آمده است. راغب در مفردات مىگوید:«قسط به معنى سهم و نصیب است و هرگاه سهم و نصیب دیگرى گرفته شود باز به آن قسط گفته مىشود که مصداق بارز ظلم است.
سستترین دشمنان كسى است كه عداوتش را آشكار ساخته است.» و از طرفی «من اظهر عداوته قل كیده آن كس كه دشمنىاش را اظهاركرده توطئه و مكرش كم است.» و خطرناكترین دشمن دشمنى است كه دشمنىاش را پنهان مىكند همان گونه كه قرآن كریم نامش را نفاق گذارده است
3- كوته فكران و متحجرانى كه فقط ظاهرى از دین را دیده بودند حقیقت آن را نفهمیده بودند و به شدت بر عقیده باطل خود استوار بودند. اینان نیز سر شورش با حكومت مولا على(علیهالسلام)برآوردند. نام این گروه «مارقین» است و نام دیگرشان خوارج كه بعد از داستان حكمیت ، در صفین بر ضد امام برخاستند و پرچم مخالفت را برافراشتند. این واژه، از ماده «مروق» به معناى پرش تیر از كمان است گویى آنها قبلا در دایره حق بودند ولى به خاطر تحجر و نادانى و خودخواهى از مفاهیم اسلامى و تعلیمات آن به دور افتادند. این سه جریان مخالف را پیامبر گرامى اسلام(صلی الله علیه و آله) در سخنان خود به صراحت پیشبینى فرموده بود؛ ابو ایوب انصارى می گوید:
امر رسولالله(صلی الله علیه و آله) على بن ابى طالب(علیهالسلام) بقتال الناكثین و القاسطینو المارقین
پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) به على(علیهالسلام) دستور داد كه با سه گروه ناكثین و قاسطین و مارقین پیكار كند. خود حضرت نیز در خطبه شقشقیه با همین نام مخالفین خود را نام برده است: «فلما نهضت بالامر نكثت طائفه و مرقت اخرى و قسط آخرون…» هنگامى كه قیام به امر خلافت كردم جمعى پیمان خود را شكستند و گروهى به بهانه اى واهى سر از اطاعتم پیچیدند و از دین خدا بیرون پریدند و دسته دیگرى راه ظلم و طغیان را پیش گرفتند.»
تحلیل و بررسىعملكرد این سه جریان مخالف و موضع امام على(علیهالسلام) در برابر آنها نقش ارزندهاى در آگاهى امت اسلامى ما از جریانهاى مخالف و نیز الهامبخش نحوه برخورد با آنان خواهد بود.