حقیقت مَثَل معروف «خودت میبری و خودت میدوزی»
06 آبان 1402 توسط ط.جمالی
🔰حقیقت مَثَل معروف «خودت میبری و خودت میدوزی»
✍️گویند مردی عصبی در شهر بود که با همه مشکل داشت. روزی پارچهای به خیاطی برد و از او خواست برای او شلواری بدوزد. پارچه را داد و گفت: من یک هفته بعد میآیم شلوار را بگیرم، وقتی آمدم، نگویی پدرم مرده بود، مغازه تعطیل بود؟ نگویی سوزن شکست؟ نگویی، قیچیام گم شده بود؟ گفت و گفت سرانجام گفت: پارچه را بده من، ای مردک اصلا نمیخواهم برای من شلواری بدوزی!! پارچه را برداشت و رفت.
برخی از ما نیز چنین میکنیم، مثال: وقتی پولی نیاز داریم به دوستمان نمیگوییم و بعدا از ما میپرسد چرا نگفتی؟ میگوییم: فکر کردم نداری، و اگر داشته باشی به من نمیدهی، چون ده سال پیش یکبار پول خواستم گفتی ندارم!! اینجاست مثل «خودت میبری و خودت میدوزی» را استفاده میکنند.
✅