پاسخ به مزخرفات عبدالحمید زهی
🔴پاسخ به مزخرفات بدیهی عبدالحمید زهی
یعنی در اندیشه شما فرقی بین حکومت پیامبر که حکومت دینی داشت با ابوسفیان و ابولهب نیست؟
🔴 #بیداری_ملت
🔴پاسخ به مزخرفات بدیهی عبدالحمید زهی
یعنی در اندیشه شما فرقی بین حکومت پیامبر که حکومت دینی داشت با ابوسفیان و ابولهب نیست؟
🔴 #بیداری_ملت
🔴 در نظام جمهوری اسلامی، زن امکان رشد در حوزه علمیه تا اجتهاد و دانشگاه تا بالاترین مراتب علمی رو داره، اما یه سری سبک مغز برانداز میان مدرسه دخترونه خرابکاری میکنن که چهره جمهوری اسلامی رو خراب کنن 😉
🔴 بیداری ملت
شنیده اید که می گویند:
زمانه بر سر جنگ است یا علی مددی…
حال و روز این روزهای ماست…
یادم می آید از کودکی ام، معلم هایمان (البته سوادشان آن موقع در حد دیپلم و لیسانس بود، درس حوزه هم نخوانده بودن) می گفتند معنای عصمت این است که:
” از هر خطا و اشتباهی مصون بودن، تحت هیچ شرایطی قابل نقد نیستند و این امر فقط خاص چهارده معصوم و انبیای الهی علیهم السلام است، به همین دلیل به آن ها معصوم می گویند. “
بزرگ شدیم و بزرگتر، رفتیم دبیرستان و دانشگاه و… مدام همه همین را به ما می گفتند، راستش به عقل مان هم رجوع کردیم همین را فهمیدیم.
تا آمدیم حوزه، اینجا هم همین را به ما گفتن؛ تازه با استدلال و دلیل .
مثلا اینکه :
غرض از جعل امام و پیامبر از جانب خداوند متعال این است که مورد اطاعت بی چون و چرای مردم قرار گیرند و سخن و فعل آن ها حجّت بوده و اطاعت و تبعیّت از آن ها واجب؛ و اگر کسی معصوم نباشد اطاعت بی چون و چرا از او عقلاً جایز نیست. خداوند متعال در قرآن کریم اطاعت از پیامبر و امام را در ردیف اطاعت خود قرار داده ؛ و روشن است که اطاعت از خدا ، اطاعت بی قید و شرط است. خداوند متعال می فرماید:
« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْر…» (النساء:59)
بنابراین ، براساس حکم عقل، « نبی و امام غیر معصوم» یک تعبیر متناقض و مغلطه است. پس نبی و امام باید معصوم باشند و الّا نقض غرض بر خدای حکیم لازم می آید که امری است باطل.
یا اینکه خود خداوند در قرآن عظیم الشانش، بطور خاص درباره عصمت ائمه اطهار علیهم السلام می فرماید:
« إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا. » (احزاب /33)
با این اوصاف دیدیم هم عقل حکم داده و هم خدای عقل…
اما انگار این زمانه افاضات جدیدی آمده که “امام زمان (عج) نیز قابل نقد است…!!! “
جالب است بدانید این افاضات از لسان مبارک یک بی سواد جاری نشده است، بلکه از لسان مبارک برخی آقایون روحانی مدعا به نام و نشان، بر سر زبان ها افتاده…! آقایونی که همین درس و بحث حوزه ای که ما خوانده ایم، خوانده اند…! جای بسی تعجب است…!!!
ولی نکته جالب اینجاست که آنانی که به نقد معصوم معتقدند، اعتقادی به نقد کارهای خود ندارند، که خدا نکند کسی نقدی بکند بر آنان، در آن صورت است که به مزدور و بیسواد وغیره و ذلک متصوف می گردد.
حال فهمیدید چرا زمانه بر سر جنگ است…؟!
تا حالا به اطرافت نگاه کردی؟ به داشته هات، نداشته هات، به کارهایی که باید انجام میدادی و ندادی و به کارهایی که نباید انجام میدادی و دادی؟ اینکه چی داریم، چی نداریم، چی بدست آوردیم و چی از دست دادیم؟ با این سوالات گیج تون نکنم! فقط خواستم بگم باید بخاطر همه چیزهایی که داریم و نداریم پیش خدا جوابگو باشیم… نه تنها جوابگو که باید شکر این همه نعمتی که بهمون عطا کرده را بجا بیاریم. نعمت هایی که خیلی راحت از کنارشون گذشتیم و ندیدیم، انگار اصلا نبوده که ببینیم! بخاطر امنیتی که داریم و بخاطر نا امنی که در هیچ گوشه ای از این مرز و بوم نداریم. بخاطر دشمنی که پاشو قلم کردن و نگذاشتن قدم از قدم برداره. امنیتی که هیچ کشوری طعم و لذتش رو نچشیده… و اما من و تو… جایگاه ما بین این همه داشته ها و نداشته ها چیه؟ وظیفه مون چیه؟ امضا شدن سندی مخرب مثل 2030! به تاراج رفتن حیای زن مسلمان و به یغما رفتن غیرت مردان مون! اصلا فرمان «آتش به اختیار» فرمانده رو شنیدیم؟ رسم سربازی را بجا آوردیم برای فرمانده؟ سال هاست جنگ فرهنگی شروع شده و امنیت فرهنگی و اخلاقی داره به فنا می ره. حواسمون هست میدان جنگ را آوردند توی خونه ها، اونم وسط پذیرایی؟ برای این همه تک دشمن، پاتک آماده کردیم؟ با اینکه این همه شهید دادیم، خون ها دادیم، رضوانه هامون یتیم شدند… ولی چکار کردیم؟ برای مقابله با چهارشنبه های سفید! مقابله با هجوم فرهنگی که حتی به مهدکودک هامون رسوخ کرده! باید جواب بدیم… جواب خون شهدا رو… جواب اشک یتیم های شهدا رو… جواب تنهایی و بی کسی همسران شهدا رو… جوابی قاطع و محکم، در مقابل همه دین هایی که گردن مون هست … شاید شکر (فقط همین) نعمت امنیت و آسایشی که داریم، اینه که یه سرباز وظیفه شناس باشیم برای فرماندمون… که … شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر، نعمت از کفت بیرون کند …
چهارشنبه هم میخواست یه روزی بشه مثل همه روزها، ولی نشد.
یه روز خاص شد برای همه ما ایرانی ها؛ یه روزی که برای حفظ نظام دوباره خون دادیم.
یه روزی که غباری که روی دل ها نشسته بود با این تلنگر از بین رفت.
روزی که دیدیم ذخایر این نظام مدافعین جان بر کف آن هستند؛ ذخایر نظام دل های متحد این مردم هست.
چه دل هایی که چهارشنبه لرزید از خون های مظلومی که به زمین ریخته شد و چه دلهایی که محکم شد به اراده قوی جان بر کفانی که حاضرند از جانشان برای حفظ این نظام و انقلاب و برای حفظ آرامش مردم عزیزشان بگذرند.
چه پارادوکس زیبایی چهارشنبه شکل گرفت… غم از دست دادن شهیدان مظلومان و خوشحالی از اقتدار نظاممان.
دشمنان خواستند آتش جنگ بیافروزند، خواستند امنیت ما را مختل کند، خواستند اراده ملت را بی اراده کنند، خواستند قد علم کنند در مقابل ایران قد برافراشته… . اما چه خواستند و چه شد؟!
چه معادله ای نوشتند و چه جوابی در خواب دیدند و چه جوابی در بیداری…!
آتش دشمن کجا و آب روی این آتش کجا… آبی که چون سیلابی غرق کرد همه خواب های شوم دشمن را…
اما آب روی این آتش فتنه، سخنان آرام بخش رهبر فرزانه مان بود.
چه اقتداری، چه آرامشی… به منزله کوهی بود در برابر ریزش چند سنگ ریزه!
وقتی فرمود: “ملت ایران دارد پیش میرود؛ این ترقه بازی هایی هم که امروز شد در اراده مردم تأثیری نخواهدگذاشت. اینها کوچکتر ازآنند که بتوانند در اراده ملت ایران و مسئولین اثر بگذارند.”
همین چند جمله کافی بود تا بساط فتنه و دست درازی دشمن را کن فیکون کند.
دشمنان خرد شدند زیر بار این همه آرامش و اقتدار رهبرم.
اینان چه فکر کرده اند؟! تهران مگر پاریس هست؟! ایران مگر فرانسه و امثالهم هست؟!
ای جهان و جهانیان! این را یادتان باشد و آویزه گوشتان کنید و بدانید اینجا ایران هست و ما ایرانی هستیم.
یادتان باشد…!
******
******
منتشر شده در وبلاگ سیب ترش…