این ماشین به درد ما نمیخوره. میترسم ما رو زمین بزنه!
11 شهریور 1402 توسط ط.جمالی
🏷
یک خودروی سواری تویوتای سفید صفر کیلومتر را جلوی منزل پارک کرد و پیاده شد. چشمانم از تعجب گرد شده بود. گفتم: «عجب ماشینیه! کجا بوده؟ چند خریدی؟ سوئیچ ماشینو بده یه دور بزنیم.» گفت: «نه، این ماشین به درد ما نمیخوره. میترسم ما رو زمین بزنه.» گفتم: «مگه موتوره که بخوری زمین؟» ابراهیم دوباره حرفش را تکرار کرد و گفت: «همین ماشین میتونه ما رو بزنه زمین. میتونه ما رو از همه چیز دور کنه. از خدا، از مردم و… همین فردا ماشین رو میدم به یکی دیگه.»
معلوم شد یکی توی اداره بهش هدیه داده! فرداش ماشین را داد به کسی برد!
فولکس دوستش را گرفت و گذاشت پشت درِ خانه!
گفت: «این هم ماشین. اگه جایی خواستی بری ماشین هست». من هم با بیاعتنایی از کنار فولکس درب و داغون رد شدم و رفتم توی خانه.
🗣 به نقل از برادر شهید ابراهیم هادی
📗 سلام بر ابراهیم، ج۲، ص۷۰
🌸