نداشتن بصیرت مثل نداشتن چشم است.
🔴حضرت امام خامنه ای
نداشتن بصیرت مثل نداشتن چشم است؛ راه را انسان نمیبیند. بله، عزم هم دارید، اراده هم دارید، امّا نمیدانید کجا باید بروید.»
۱۳۹۲/۱۰/۱۹
🇮🇷
از قلت عدد در مقابل دشمن نترسید...
🌹امام خمینی(ره):
تکلیف ماها را حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) معلوم کرده است: در میدان جنگ از قلّت عدد نترسید، از شهادت نترسید.
🇮🇷
دشمنيِ دشمن توهّم نيست!
🔴 دشمنيِ دشمن توهّم نيست!
♦️امام خامنه ای :
عليه انقلاب، تبليغاتي سازمان يافتهيي دارد ميشود؛ کار مطبوعاتي، کار سياسي و کار ديپلماسي بسيار قوي دارد ميشود! عوامل آنها در داخل هم هستند… از آنها الهام ميگيرند و در داخل، عليه انقلاب کار ميکنند، يا قلم ميزنند، يا توطئه ميکنند، يا ضربهي اقتصادي و ضربهي سياسي ميزنند…
♦️ هرکس اينها را توهّم بداند - کما اين که کساني ميخواهند بگويند اينها توهّم است - مثل کسي است که شب در جنگلي قرار گرفته، اطرافش را گرگها احاطه کرده و منتظر يک لحظه غفلت او هستند، تا او را بدرند، ولي او بگويد که من خيال ميکنم!… با «خيال ميکنم»، اين دشمن موجود و مترصّد، از دست نخواهد رفت.
🇮🇷
مهم تر از نماز
🇮🇷 مهم تر از نماز
🌹امام خمینی (ره):
آحاد مردم یکی یکی شان تکلیف دارند برای حفظ جمهوری اسلامی؛ یک واجب عینی [است]، از اهم مسائل واجبات دنیا، اهم است، از نماز اهمیتش بیشتر است، برای این که این حفظ اسلام است، نماز فرع اسلام است. این تکلیف برای همه ماست.
📚صحیفه امام،جلد 19، صفحه 486
مورخ:1364/11/21
🇮🇷
ماجرای شیخ انصاری و امام زمان(عج)
🌸 ماجرای شیخ انصاری و امام زمان(عج)
♦️یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری میگوید: «نیمه شبی در کربلا از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچهها گل آلود و تاریک بودند و من چراغی با خود برداشته بودم. از دور شخصی را دیدم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است. با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم که در این کوچههای گل آلود با چشم ضعیف به کجا میروند؟!
♦️ از بیم آنکه مبادا کسی در کمین ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم. شیخ رفت تا در کنار خانه ای ایستاد و در کنار درِ آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید. من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن میگفت. ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم و شیخ را در آنجا دیدم.
♦️ بعدها که به خدمت ایشان رسیدم و داستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند: «گاهی برای رسیدن به خدمت «امام عصر» اجازه پیدا میکنم و در کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد.) میروم و زیارت جامعه را میخوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب میشوم و مطالب لازم را از آن سرور میپرسم و یاری میخواهم و برمی گردم.
♦️ سپس شیخ مرتضی انصاری از من پیمان گرفت که تا هنگام حیاتش این مطلب را برای کسی اظهار نکنم.
📚 ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان(عج) ص ۶
🇮🇷