مشکات

من یک سربازم…! سلاح من قلم است…! سلاحم را بر زمین نمی گذارم…!
  • خانه 
  • تفسیر 🌺علم و علما🌺 تربیت نورِ دیده 🌿 همســـرانِ آســـمانے 🌿 احادیث و روایات 
  • تماس  
  • ورود 

ایران حرم است!

کلام معصوم علیه السلام

19 تیر 1402 توسط ط.جمالی

✍امام کاظم علیه السلام:

 

در دنیا مانند کسی باش که در خانه ای ساکن است و مالک آن نیست و منتظر رفتن است.

 

📚 تحف العقول ص۳۹۸

 

 

🌹  🌹

 نظر دهید »

ولادت با سعادت امام موسی کاظم علیه السلام مبارک باد

18 تیر 1402 توسط ط.جمالی

🌺امام کاظم علیه السلام: اِجتَهِدوا في أن يَكونَ زَمانُكُم أربَعَ ساعاتٍ : ساعَةً لِمُناجاةِ اللّهِ ، وساعَةً لِأَمرِ المَعاشِ ، وساعَةً لِمُعاشَرَةِ الإِخوانِ وَالثِّقاتِ الَّذينَ يُعَرِّفونَكُم عُيوبَكُم ويَخلُصونَ لَكُم فِي الباطِنِ ، وساعَةً تَخلونَ فيها لِلَذّاتِكُم في غَيرِ مُحَرَّمٍ .

 

🍀 بكوشيد كه اوقاتتان ، چهار بخش باشد : 

📌بخشى براى راز و نياز با خداوند ؛ 

📌بخشى براى كار معاش ؛ 

📌بخشى براى معاشرت با برادران و دوستان مورد اعتماد ، آنان كه عيب هايتان را به شما گوشزد مى كنند و با شما خالص و يكرنگ اند ؛

📌 و بخشى براى بهره بردارى از لذّت هاى حلالتان.

 

📚تحف العقول : ص 409

 

🌸

 نظر دهید »

راز قبر امیرکبیر در کربلای معلی

18 تیر 1402 توسط ط.جمالی

 

 

آیت الله اراکی (ره) فرمودند:

 

شبی خواب #امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟

با لبخند گفت: خیر.

 

♦️سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه

با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟

جواب داد: #هدیه ی_مولایم_حسین (علیه السلام) است!

گفتم چطور؟

با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید. 

 

🔶ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.

 

آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمود:

به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم!

 

🔻همیشه برایم سوال بود که #امیرکبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست.

جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود.

 

🌹  🌹

 نظر دهید »

سرگردانی اهل دنیا در قیامت

18 تیر 1402 توسط ط.جمالی

🔴 سرگردانی اهل دنیا در قیامت 

 

  اهل دنیا با همين وضع که می‌ميرند خيلی از اينها اصلاً وقتی مردند نمی‌دانند مردند، بعد وقتی وارد صحنه قيامت می‌شوند نمی‌دانند اين قيامت است، با كدام سرمايه بفهمند اين قيامت است چيزی كه نيندوختند نه خودشان اهل معنا بودند كه كشف كنند نه حرف انبيا را گوش دادند لذا با همان ديدِ بسته محشور می‌شوند سرگردان‌اند وقتی از اينها سؤال بكنی كه از آن وقتی كه مُردی تا الآن چقدر طول كشيد اينها چون غير از معرفت‌شناسی حسّی و تجربه نداشته و الآن هم ندارند با همان وضع محشور شدند اينها خيال می‌كنند اينجا هم دنياست مدتی خواب بودند الآن بيدار شدند می‌گويند يك ساعت يا كمی كمتر يا بيشتر همين! 

 

 عالمان آن روز، مؤمنان هستند اوليای الهی هستند فرشته‌ها هستند می‌گويند نه، اين‌چنين نيست شما ميليون‌ها سال در برزخ بوديد الآن به اين صورت در آمديد يك ساعت و نيم ساعت چيست. 

 

 در سورهٴ مباركهٴ «مؤمنون» گوشه‌ای از اين معارف را بيان فرمود، فرمود وقتی كه در قيامت از اينها سؤال می‌كنند می‌گويند يك روز يا نصف روز ما مانديم آيه 112 به بعد سورهٴ مباركهٴ «مؤمنون» اين بود كه ﴿قَالَ﴾ از آنها سؤال می‌كنند شما چند سال در برزخ بوديد اينها می‌گويند سال چيست، ما يك روز يا يك نصف روز بوديم خيال مي‌كنند اين هم دنياست و همان آثار دنيایی را دارد ﴿قَالُوا لَبِثْنَا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ﴾ اينها خيال می‌كنند آنجا هم مثل دنياست اصلاً غير از دنيا چيز ديگری درک نمی‌كنند بعد كم كم برايشان روشن می‌شود كه وضع چیست

 

 📚 آیت الله جوادی ذیل تفسیر آیات 

       سوره‌مبارکه‌مؤمنون

 

 

🌹  🌹

 نظر دهید »

عذاب قبر به خاطر آزردن شوهر!

18 تیر 1402 توسط ط.جمالی

🔥عذاب قبر به خاطر آزردن شوهر!

 

✍یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط نقل می‌کند :زنی بود که شوهرش سید و از دوستان جناب شیخ بود. او خیلی شوهرش را اذیّت می‎کرد پس از چندی آن زن فوت کرد هنگام دفنش جناب شیخ حضور داشت با چشم برزخی مشاهداتی کردند بعد فرمودند : روح این زن جدل می‌کند ، وقتی که خواستند او را دفن کنند اعمالش به شکل یک سگ سیاه درنده‎ای شد . همین که خانم فهمید این سگ باید با او دفن شود متوجه شد چه بلایی در مسیر زندگی بر سر خود آورده شروع کرد به التماس و نعره زدن ، دیدم خیلی ناراحت است لذا از این سید خواهش کردم که حلالش کند او هم بخاطر من حلالش کرد . سگ رفت و او را دفن کردند. 

 

📚منبع : کیمیای محبت ، ص ۱۴۱

 

‌ 

🌹 🌹

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 588
  • 589
  • 590
  • ...
  • 591
  • ...
  • 592
  • 593
  • 594
  • ...
  • 595
  • ...
  • 596
  • 597
  • 598
  • ...
  • 1413

مشکات

وبلاگ مشکات در راستای اشاعه مکتب محمدی و فرهنگ علوی و فاطمی راه اندازی شده است. امید است بتوانیم قدمی در اعتلای فرهنگ اسلامی در جامعه برداریم. انشاﺀالله

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اخلاق و عرفان
  • اقتصادی
  • بصیرت
  • تاریخی
  • تربیت نور دیده
  • ترفندهای خانه داری
  • تفسیر و قرآن
  • جوان
  • حوزه
  • خانواده
  • دلنوشته
  • روانشناسی
  • سیاسی
  • شهدا
  • طب سنتی
  • عبادت و بندگی
  • عفاف و حجاب
  • عمومی
  • فاطمیه
  • فرهنگی اجتماعی
  • فقاهت
  • مناسبتی
  • مهدویت
  • همسرداری
  • ولایت و امامت
  • پاسخگویی به شبهات
  • پژوهشی،مقالات
  • پیام آفتاب

آمار

  • امروز: 428
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 9217
  • 1 ماه قبل: 11508
  • کل بازدیدها: 524535

رتبه

    پیوند ها

    • نخلستان

    آرشیوها

    • اردیبهشت 1403 (29)
    • فروردین 1403 (138)
    • اسفند 1402 (371)
    • بهمن 1402 (346)
    • دی 1402 (334)
    • آذر 1402 (350)
    • آبان 1402 (360)
    • مهر 1402 (338)
    • شهریور 1402 (325)
    • مرداد 1402 (287)
    • تیر 1402 (165)
    • خرداد 1402 (277)
    • بیشتر...
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس