جهـالت در مـورد مــرگ
📚جهـالت در مـورد مــرگ
یک کسی از حضرت سوال کرد که چرا ما اینقدر از مرگ می ترسیم ؟ امام فرمودند: از مرگ می ترسیم به این خاطر که نمی دانیم چیست و آن را نمی شناسیم. یک راننده ای که در یک جاده ی تاریک و ناشناخته حرکت می کند، نگران است. از این وحشت دارد که هر لحظه چه اتفاقی می خواهد پیش بیاید.
امام هادی (علیه السلام) فرمودند: اگر به فرض چرک و کثیفی بدن تو را گرفته باشد. در عین حال مریضی های پوستی و زخم هایی نیز به بدن تو وارد شده باشد. اگر همه ی اینها را با یک حمام رفت شستشو دهید پاک می شود و از رنج رهایی پیدا می کنید. آیا در این صورت باز هم می ترسید حمام بروید و از آن بدتان می آید ؟
گفتند: نه. مرگ نیز یک چنین چیزی است برای کسی که یک کثافات و آلودگی هایی بر جان او مانده و در دنیا پاک نشده، بوسیله ی آن شستشو پیدا کرده و از رنج ها خلاصی پیدا می کند. آن شخص با آرامش به استقبال مرگ رفت و چند لحظه ی بعد از دنیا رفت.
📚از بیانات حجت الاسلام #عالی
🌹 🌹
کلام معصوم علیه السلام
امام حسین علیه السلام:
بار خدایا! تو می دانی که آنچه از ما اظهار شده برای رقابت در قدرت و دستیابی به کالای دنیا نیست، بلکه هدف ما این است که نشانه های دینت را به جای خود برگردانیم.و…
📙 تحف العقول صفحه 243
🌹 🌹
ورود کاروان امام حسین به کربلا
🌹 ورود کاروان امام حسین به کربلا
🔴در بعضی از منابع نوشته شده که دیدار امام حسین علیه السلام و عبیدالله بن حر جعفی در این منطقه روی داده و آن حضرت حجاج بن مسروق را برای صحبت با او به یاری طلبیدن فرستادند؛ اما عبیدالله این دعوت را رد کرد و دچار پیشمانی در دنیا و آخرت شد.
♦️کاروان امام حسین علیه السلام در روز اول محرم سال 61 هجری به منزلگاه بیست و چهارم خود رسید؛ جایی که با عنوان قصر بنی مقاتل شناخته شده است. حضرت اباعبدالله علیه السلام و یاران و همراهان آن حضرت در حدود نصفه روز در این مکان درنگ کردند. این محل جایی بین عین التمر و قطقطانیه قرار داشته که فاصله آن تا سرزمین کربلا بسیار کم بود. از قصر بنی مقاتل هنوز هم بقایایی در همان محل وجود دارد.
♦️در بعضی از منابع نوشته شده که دیدار امام حسین علیه السلام و عبیدالله بن حر جعفی در این منطقه روی داده و آن حضرت حجاج بن مسروق را برای صحبت با ا و به یاری طلبیدن فرستادند؛ اما عبیدالله این دعوت را رد کرد و دچار پیشمانی در دنیا و آخرت شد.
♦️همچنین نقل شده که انس بن حارث در این منطقه به امام حسین علیه السلام رسید و با آن حضرت همراه شد.
🕊خواب امام حسین علیه السلام
♦️در همین محل بوده که حضرت سیدالشهدا علیه السلام در استراحت کوتاهی، به خواب کوتاهی رفتند و وقتی بیدار شدند، چند بار آیه استرجاع را فرمودند: «إنا لله إنا إلیه راجعون» حضرت علی اکبر علیه جلو آمده و دلیل تکرار این ذکر را سؤال کردند. امام علیه السلام فرمودند: «لحظهای به خواب رفتم و در خواب، اسبسواری را دیدم که میگفت: این کاروان میرود و مرگ نیز به دنبال آنها میرود.» سپس فرمودند: «دانستم که او همان جان ماست که خبر مرگ ما را میدهد.»
♦️حضرت علی اکبر علیه السلام گفتند: «پدر جان! خداوند بر ما بدی پیش نیاورد. مگر ما بر حق نیستیم؟» امام فرمودند: «سوگند به آن خدایی که بازگشت بندگان به سوی اوست، ما بر حق هستیم.» حضرت علی اکبر علیه السلام جواب دادند: «پس باکی نداریم از این که بر حق بمیریم.»
♦️اما حسین علیه السلام که از این اندازه شجاعت و ایمان فرزند جوان خود شاد شده بودند، دعا فرمودند: «خداوند بهترین پاداشی که فرزند از پدر خود میبرد، به تو عطا فرماید.»
🌹ورود به نینوا
♦️در این میان کاروان حر بن یزید ریاحی همچنان در تعقیب و همراه کاروان امام حسین علیه السلام بود. در آن روز وقتی امام علیه السلام از قصر بنی مقاتل راه افتادند، به جوانان فرمودند که هر اندازه میتوانند آب به همراه خود بردارند. سپس حرکت کرده و شبهنگام بود که به سرزمین کربلا رسیدند.
📚منابع:آینه در کربلاست؛ محمدرضا سنگری
مقتل الحسین علیه السلام؛ علامه بحرالعلوم
موسوعه کلمات امام حسین علیه السلام
الامام الحسین علیه السلام و صحابه
🇮🇷کانالهای نشریه عبرتهای عاشورا 🇮🇷
ورودکاروان اهلبیت علیهم السلام به کربلا
🏴ورودکاروان اهلبیت علیهم السلام به کربلا
◾ «….و ما من نبي الا و قد زار كربلا، و وقف عليها و قال: انك لبقعة كثيرة الخير فيك يدفن القمر الأزهر».
….همه ي أنبياء زيارت نمودند آن مقام شريف را، و در آن توقف كرده، گفتند: اي زمين، تو مكاني پرخير هستي، در تو دفن خواهد شد ماه تابان امامت
📚كامل الزيارات ص۱۴۳ ، بحارالانوار ج۴۴ ص۳۰۱
◾ورود امام حسین علیه السلام به کربلا
بنابر مشهور در روز دوم محرم در سال ۶۱ه.ق بوده و آقا ومولایمان حضرت اباعبدالله الحسین سید الشهداء علیه السلام با اهل بیت و اصحابشان در چنین روزی واردکربلای معلی شدند.(۱)
در آنجا اسب حضرت حرکت نکرد.امام پرسیدند:نام این زمین چیست؟گفتند:"غاضریه"نام دیگرش را پرسیدند گفتند:"شاطئ الفرات"اسم دیگری هم دارد؟گفتند:"کربلا"هم می گویند.در این هنگام حضرت آهی کشیدند و گریه شدیدی نمودند و فرمودند:"اللهم انی أعوذ بک من الکرب و البلاء."به خدا قسم زمین کربلا همین است.به خدا قسم اینجا مردان ما را می کشند! بخدا قسم اینجا زنان و کودکان مارا به اسیری می برند! بخدا قسم اینجا پرده حرمت ما دریده می شود.ای جوان مردان ، فرود آیید که محل قبرهای ما اینجاست…."(۲)
📚۱. ارشاد ج۲ص۸۴ ، قلائد النحور ج محرم وصفر ص۲۴ ، الوقایع و الحوادث ج۲ص۸۹ ، مناقب ابن شهر آشوب ج۴ص۱۰۵ ، جلاء العیون ص۳۷۹ ، معالی السبطین ج۱ص۲۸۵
۲. از مدینه تا مدینه :ص۲۳۶ ، فیض العلام ص۱۴۲
◾ عالم بزرگوار “سید بن طاووس” نیز نقل كرده است كه: امام علیه السلام چون به كربلا رسید، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ همینكه نام كربلا را شنید فرمود: این مكان جای فرود آمدن ما و محل ریختن خون ما و جایگاه قبور ماست. این خبر را جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من داده است.
در این روز “حر بن یزید ریاحی” ضمن نامه ای “عبیداللّه بن زیاد” را از ورود امام علیه السلام به كربلا آگاه نمود.
در این روز امام علیه السلام به اهل كوفه نامه ای نوشت و گروهی از بزرگان كوفه ـ كه مورد اعتماد حضرت بودند ـ را از حضور خود در كربلا آگاه كرد. حضرت نامه را به “قیس بن مسهّر” دادند تا عازم كوفه شود.
▪️اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام علیه السلام را دستگیر كرده و به شهادت رساندند. زمانی كه خبر شهادت قیس به امام علیه السلام رسید، حضرت گریست و اشك بر گونه مباركش جاری شد و فرمود:
▪️"اللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا وَلِشِیعَتِنا عِنْدكَ مَنْزِلاً كَریما واجْمَعْ بَینَنا وَبَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِكَ، اِنَّكَ عَلی كُلِّ شَیيءٍ قَدیرٌ؛
خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاهِ والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع كن، كه تو بر انجام هر كاری توانایی.
◾شیعیان در سر هواى نینوا دارد حسین
خون دل با كاروان كربلا دارد حسین
از حریم كعبه و جدش به اشكى شست دست
مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور جدش مصطفى است
ورنه این بى حرمتى ها كى روا دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت مى كند
عزّت و آزادگى بین تا كجا دارد حسین
دشمنش هم آب مى بندد به روى شاه دین
داورى بین با چه قوم بى حیا دارد حسین
🇮🇷کانالهای نشریه عبرتهای عاشورا 🇮🇷
با_کاروان | منزل دوم | ورود به کربلا
◾️▪️با_کاروان | منزل دوم | ورود به کربلا
◾️برای رسیدن کاروانی که به وقت آمدنش یک جهان به احترامش دست به سینه می ایستند
🏴ابراهیم , به چند میفروشی این بیابان کربلا را ؟!
ابراهیم خیره در چشمان حسین ع مانده است :
هدیه بنی اسد باشد به پسر رسول خدا , این زمین لم یزرع به چه کار اید مولانا ؟!
ساعاتی میشود که کاروان امام در این بیابان فرود آمده و اکنون امام در پی خریدن سرزمینی است که در آن جز بلا نمیروید .
▪️جفا میکنی بن عمیر , دور نیست که خدا برکت ببارد بر این خاک …
ابراهیم پانصد دینار را بهای سرزمین کربلا میگوید ….
🏴امام قلم در دست میخواند و مینویسد :"من حسین ابن علی این سرزمین ب مرکز کربلا را از ابراهیم بن عمیر به هزار دینار خریدم , به آن شرط که چون واقعه در گرفت اجساد ما رها نماند و بنی اسد به فکر تجهیز براید سپس محل قبور ما برای عزاداران اشکار کنند و تا سه روز میزبانشان باشند و به کاسه ای اب و لختی خرما گرد خستگی از ایشان بروبند “
▪️امام رقعه را میپیچد و در دستان ابراهیم میگذارد : این سرزمین از آن هر که عزادار ما باشد و بر مصیبت ما اشک بریزد .
▪️این سرزمین از آن ماست , همین است که چون خانه در آن نماز به تمام میخوانیم و آن را از همه جا بیشتر دوست میداریم چرا که هیچ نقطه ای خانه آدم نمیشود …. خانه ای که اماممان برای ما خریده است .
▪️امام ایستاده است به تماشای خیمه…
هر یک از کاروان در پی کاری رفته اند
▪️علی اکبر ع عمود خیمه را برپا میکند
و قاسم ع از گوشه و کنار برای خودش زره پیدا میکند
اسلم کودکان را به نقطه ای جمع کرده و برایشان قصه میگوید
و عباس ع مشک ها را برای سیراب کردن به همراه میبرد …
جون و زهیر و وهب نیز شمشیرهای جنگ را گرد میگیرند ….
🏴و این شروع ماجرایی است که هزار و چهارصد سال است از پرده چشم ها کنار نمیرود …
▪️یابن الحسن , میدانیم میان یکی از همین هیات هایی که سیاه پوش جد شما شده دور از چشم های ما اشک میریزید
▪️همین است که زیر لب عزیز “علی ان اری الخلق و لا تری” را زمزمه میکنیم ….
پدرها تاب دیدن اشک های فرزندشان را ندارند و ما ناخلف ترین فرزند شما ….
به حرمت همین محرمی که آمده
بیا و بر سرمان دست بکش
مریض گناه شده ایم …. شفا میخواهیم !
🇮🇷کانالهای نشریه عبرتهای عاشورا 🇮🇷
🌍 @ebratha_ir ایتا