فاطمیه… مادر… عید…
:
نزدیک های عید شده باز مادرم
درگیر گردگیری و خانه تکانی است
وقتی نگاه می کنمش زنده می شوم
مادر دلیل رونق هر زندگانی است
مادر به نام خانه گره خورده چادرش
فرمانروای عشق، خداوند خانه است
اشکش گلابِ خالص و ناب محمدی ست
لبخند او مساویِ لبخند خانه است
امروز در زدند، خودش رفت پشت در
چشمم کشیده شد به قدمهای مادرم
بی اختیار ..زود… دویدم به سمت در
تاریخ فاطمیــــــه فروریخت بر سرم…
گاهی برای حال حسن (ع) گریه می کنم
انگار مثل او وسط کوچه دیده ام…
چیزی که هیچ وقت نباید به هیچکس
عنوان کنم چه بود و چه شد.. من چه دیده ام
مادر نشست و خاک مدینه نشست کرد
نزدیک بود اهل زمین را فرو برد…
فردا قیامت است اگر ذره ای پدر
از ماجرای کوچه و دیوار.. بو برد
نزدیک های عید و دم فاطمیه است
مادر دوباره روضه ی مادر شنیده بود
جارو به دست… پشت در…امروز دیدمش
انگار پشت مادر من هم خمیده بود.
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کم کم برای دلت روضه ای بخوان
دارند برای فاطمه ات نقشه می کشند.
@jahadchannel
آنچه برای زنان نیکوست!
🔸ڪلامــے ڪـہ ⚡️نـــور⚡️ است🔸
✨⚡️✨⚡️✨
⚡️✨⚡️✨
✨⚡️✨
⚡️✨
✨
حضرت زهرا (سلام الله علیها) :
هر كه بر پدرم رسول خدا و بر من به مدّت سه روز سلام كند خداوند بهشت را براى او واجب مى گرداند، چه در زمان حیات و یا پس از مرگ ما باشد.
✅
🔴توسل ویژه به حضرت زهرا (س)
سردار شهید عبدالحسین برونسی
🔴توسل ویژه به حضرت زهرا (س)
«هنوز عملیات درست و حسابی شروع نشدهبود که که کار گره خورد. نمیدانم چه شده بود که همان بچههایی که میگفتی برو توی آتش، با جان و دل میرفتند! حرف شنوی نداشتند. نه میشد بگویی ضعف دارند؛ نه میشد بگویی ترسیدهاند. هر کار کردم راضیشان کنم راه بیفتند، نشد. اگر ما توی گود نمیرفتیم، احتمال شکست محورهای دیگر هم زیاد بود، آن هم با کلی #شهید. ناامیدی در تمام وجودم ریشه دوانده بود. سرم را بلند کردم رو به آسمان و توی دلم نالیدم که: خدایا خودت کمک کن.
از بچهها فاصله گرفتم. از ته دل متوسل شدم به حضرت زهرا(س). زمزمه کردم خانم خودتون کمک کنین. منو راهنمایی کنین تا بتونم این بچهها رو حرکت بدم. وضع ما رو خودتون بهتر میدونین.
چند لحظهای راز و نیاز کردم و آمدم پیش نیروها. یقین داشتم حضرت تنهام نمیگذارند. اصلا منتظر عنایت بودم توی آن تاریکی شب که یکدفعه فکری به ذهنم الهام شد. رو کردم به بچهها و قاطع گفتم: دیگه به شما احتیاجی ندارم فقط یک آرپی جی زن از بین شما بلند شه با من بیاد، دیگه هیچی نمیخوام. لحظه شماری میکردم یکی بلند شود. یکی از بچههای آرپی جی زن بلند شد. بلند گفت: من میام. پشت بندش یکی دیگر ایستاد. تا به خودم آمدم همهی گردان بلند شده بودند. سریع راه افتادم، بقیه هم پشت سرم.
پیروزیمان توی آن عملیات، چشم همه را خیره کرد. عنایت ام ابیها (س) باز هم به دادمان رسیدهبود.»
منبع: برگرفته از کتاب خاکهای نرم کوشک
✅ امتحان از نخواندهها
معلم در امتحان شفاهی، یکی را از اول کتاب، امتحان میکند، یکی را از وسط کتاب و یکی را از آخر. اگر معلم بداند که شاگرد، کجای کتاب را خوانده و کجا را نخوانده، از آنجایی سؤال میکند که شاگرد نخوانده است.
خداوند هم در امتحانش از بندگان چنین میکند. حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه میفرماید: «وَ لَكِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَبْتَلِي خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا يَجْهَلُونَ أَصْلَهُ» خداوند بندگان خود را امتحان میکند به چیزی که نسبت به اصل آن جاهلاند.
خداوند ملائکه را امر فرمود که بر آدم سجده کنند در حالی که آنان را تعلیم نداده بود و آنها نسبت به اصل و حقیقت آدم، جاهل بودند و هنوز آدم را نشناخته بودند. بعضی میگویند، باید بدانیم چرا وضو میگیریم. یا چرا اینگونه باید وضو بگیریم. باید گفت که اگر بدانند و بگیرند، دیگر از علم خود اطاعت کردهاند نه از خدا! مطیع معلومات خود شدهاند، نه مطیع فرمان خدا!
🔹آیت الله حائری شیرازی