دعا توسل
🍃🌸💫🍃🌸💫🍃🌸💫🍃🌸💫
دعا توسل
علامة نورى قدس سره در كتاب دار السلام حكايتى نقل مى فرمايد كه خلاصه و مختصر مضمون آن چنين است كه دو برادر بودند يكى از اشقيا و يكى از سعداء مردم از دست و زبان آن برادر شقى بسيار به تنگ آمده بودند و همى شكايت او را به آن برادر سعيد مى نمودند تا اينكه اتفاق افتاد كه برادر سعيد به عزم زيارت مشهد مقدس از خانه بيرون شد و با جماعت زوار روى به راه نهاد برادر شقى هم در دلش افتاد و عازم سفر مشهد گرديد و به عادت خود زوار را اذيت مى نمود تا اينكه در يكى از منازل مريض شد و از دنيا رفت مردم به موت او اظهار فرح و سرور نمودند ولى برادر سعيد عرق رحميت او را وادار كرد كه برادر را غسل داد و كفن نمود او را حمل كرده در مشهد مقدس طواف داده سپس او را دفن نمود شب در عالم رؤيا برادر خود را در باغى بسيار نيكو با لباسهاى استبرق در كمال نعمت و فرح و مسرت ديد از او احوال پرسيد كه سبب چيست كه به اين نعمت و دولت نائل شدى با اينكه ترا عمل خيرى نبود گفت اى برادر دانسته باش كه چون هنگام قبض روح من شد جان مرا با تمام سختى و دشوارى گرفته اند و دو ملك مرا با عمود آتشين و تازيانهاى آتش عذاب مى كردند حتى هنگامى كه مرا در آب انداخته اند براى شستن آن آب به جان من همه آتش بود و هر چه فرياد مى كردم كسى به داد من نمى رسيد و كفن من پاره هاى آتش بود حتى تابوت و مركبى كه جنازه ى مرا بر آن بسته اند همه از آتش بود و آن دو ملك عذاب از من جدا نمى شدند حال من بدين منوال بود تا در صحن مطهر آن دو ملك عذاب از من دور شدند و داخل صحن مطهر نگرديدند و تابوت و كفن من به حال اوليه خود برگشت چون مرا وارد حرم كردند ديدم حضرت رضا بالاى صندوق نشسته و توجه به زوار خود دارد من طلب شفاعت كردم و التماس كردم به من الطفات نفرمود چون مرا در بالاى سر بردند پيرمردى را ديدم نورانى به من فرمود طلب شفاعت بنما از حضرت رضا عليه السلام تا تو را شفاعت بنمايد و الا اگر تو را از صحن بيرون بردند حال تو كما فى السابق خواهد بود و آن دو ملك عذاب در صحن انتظار تو را مى كشند من گفتم طلب شفاعت كردم به من اعتنائى نكرد
فرمود او را به حق مادرش فاطمه زهرا قسم بده كه دست رد به سينه تو نخواهد زد اين مرتبه او را قسم دادم به حق فاطمه_زهرا سلام الله عليها مرا شفاعت كرد و آن دو ملك عذاب رفته اند و دو ملك رحمت آمدند و مرا به اين نعمت و دولت رسانيدند
رياحين الشريعة جلد۲
🍃🌸💫🍃🌸💫🍃🌸💫🍃🌸💫
داغدیدگیهای فانتزی
✅ داغدیدگیهای فانتزی
سوگواریهای مردگان، بویژه در جوامع شهری، تا اندازه زیادی فانتزی شده است. عینک دودی، کروات مشکی، و روبان سیاهی که یک جعبه شیرینی و یا یک دسته گل را در خود نگه داشته است، نهایتِ ابراز داغدیدگی و یا همدلی با فرد داغدیده است. وجود تبلیغات رسمی برای آرایش ویژهی مجالس عزاداری، برگزاری آئینهای سوگ مردگان در تالار و یا سالنهای همایش، نغمهسرایی و نواختن موسیقی به جای تلاوت قرآن و مواردی از این دست نشانهی تحول معنای مرگ و فانتزی شدن داغدیدگی است.
توسل به حضرت علی( علیه السلام)
┄┄┄┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄┄┄┄
توسل به حضرت علی( علیه السلام)
داستان عجیب امانت مرد هندی و توسل به حضرت علی(علیه السلام)
عالم زاهد سید هاشم بحرانی می گوید در نجف اشرف شخص عطاری بود كه همه روزه پس از نماز ظهر در دكانش مردم را موعظه می نمود. یك نفر از شاهزادگان هند كه مقیم نجف اشرف شده بود برایش مسافرتی پیش آمد. پس جعبه ای كه در آن گوهرهای نفیسه و جواهرات پر بها بود نزد آن عطار امانت گذاشت و رفت و پس از مراجعت آن امانت را مطالبه كرد عطار منكر گردید. هندی پناهنده به قبر مطهر حضرت امیرالمؤمنین(ع) شد و گفت یا علی(ع) من برای اقامت نزد قبر شما ترك وطن و آسایش نموده و الان هم شاهدی برای گرفتن امانتم ندارم.
شب در خواب آن حضرت به او فرمود هنگامی كه دروازه شهر باز می شود بیرون شو و اول كسی را كه دیدی امانت را از او مطالبه كن او به تو می رساند. اول كسی را كه دید پیری عابد و زاهد بود كه پشته هیزمی بر دوش داشت پس حیا كرد از او چیزی بخواهد. به حرم مطهر برگشت شب دیگر در خواب مانند شب گذشته به او گفتند و فردا همان شخص را دید و چیزی نگفت و شب سوم و روز سوم هم همان! این بار حالات خود را برایش گفت. آن بزرگوار ساعتی فكر کرد و گفت فردا بعد از ظهر در دكان عطار بیا. فردا هنگام اجتماع خلق در دكان عطار آن مرد عابد گفت امروز موعظه كردن را به من واگذار و او هم قبول كرد. مرد عابد گفت ای مردم من از حق الناس سخت در هراسم ولی با این وصف پیشامد ناگواری برایم واقع شد كه می خواهم امروز شما را به آن با خبر و از سختی عذاب الهی بترسانم.
من محتاج به قرض گرفتن شدم و از یك نفر یهودی ده قِران گرفتم و شرط كردم كه به مدت بیست روز به او پس می دهم یعنی روزی نیم قران. تا ده روز نصف طلب را به او رساندم و بعد او را ندیدم احوالش را پرسیدم گفتند به بغداد رفته پس از چندی شبی در خوب دیدم گویا قیامت بر پا شده است. من به فضل الهی از آن موقف خلاص شده و رو به بهشت حركت كردم ولی وقتی به صراط رسیدم صدای نعره جهنم را شنیدم پس آن مرد طلبكار یهودی را دیدم كه مانند شعله آتشی در جهنم بیروم آمد و راه را بر می بست و گفت پنج قران طلبم را بده و برو. گفتم من خیلی گشتم و تو را ندیدم كه طلبت را بدهم. گفت پس بگذار تا یك انگشت خودم را بر بدنت گذارم و من هم پذیرفتم. وقتی انگشتش را بر سینه ام گذاشت از سوزش آن جزع كرده بیدار شدم دیدم جای انگشتش بر سینه ام زخم است و تا به حال هم مجروح است و هر چه مداوا كردم فایده نبخشید. پس سینه خود را گشود و نشان مردم داد و چون مردم دیدند صداها به گریه و ناله بلند شد و عطار هم سخت از عذاب الهی در هراس شد. آن شخص هندی را به خانه خود برد و امانت را به او داد و معذرت خواست.
. (به نقل از میرزا حسین نوری(ره)، دارالسلام، جلد ۱ صفحه ۲۴۷)
┄┄┄┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄┄┄┄
معیار_ازدواج
معیار_ازدواج
دکتر فرهنگ
⚜کفویت اقتصادی یکی از شاخه های کفویت ((دومین معیار ازدواج))
موارد کفویت اقتصادی به شرح زیر است:
1⃣ میزان درآمد خانواده ها به هم نزدیک باشد.( به عنوان مثال منطقه ی زندگی طرفین خیلی مهم است، خانواده ای که بالای شهر سکونت دارد، مطمئنا درآمد بیشتری نسبت به خانواده ای دارد که پایین شهر زندگی می کند.)
پیامبر فرمودند: با کسی به خاطر ثروت او ازدواج نکنید، چه بسا که همان ثروت موجب طغیان و سرکشی شود و بدانید اگر برای ثروت کسی با او ازدواج کنید به همان نیز دچار و مبتلا می شوید.
2⃣نگاه طرفین به مسائل اقتصادی هم مهم است.
مثلا: پول برای آقا بسیار مهم است، وقتی خانم درخواست یک روز بیرون رفتن را دارد، ممکن است شوهر، قبول نکند چون فکر میکند همان یک روز هم می تواند صرف بدست آوردن پول نماید. ( نگاه این دو متفاوت است)
برخی خانواده ها دخترشان را به عقد پسری که خانه ندارد، در نمی آورند و می گویند شما کفویت اقتصادی ندارید و این ظلمی است که خانواده ها می کنند.
کفویت یعنی درآمد خانواده ها متناسب هم باشد.
💐🍃🌿🌸🍃🌼